شازده کوچولو وداداش کوچولو

...

...

...

...

...

سلام پسر مامان ۲۲/۱۱/۸۸ واکسن زدیم تو تب کردی

شیطون شدی اذیت میکنی .گریه میکنی امروز گذاشتمت تو کالسکه وبا خاله رفتیم بیرون وگشتیم بعدم بابا دعوا کرد

۲۲/۱۰/۸۸   ساعت ۱۱ صبح بالاخره به دنیا اومدییییییییییییییییییییی صبح وقتی خواستیم بریم بیمارستان من وبابا دعوا کردیم. تو اومدی. خاله مژگان و خاله فهیمه و سمانه وعمه مریم ومامانی وعمو هادی و دایی نادر همه بودن.   اللن که مینویسم ۵/۱۲//۸۸ وتو ۴۵ روزه هستی .۱/۱۲/۸۸ دکتر ناصحی ختنه ات کرد الان هم که خوابیدی . من از ۲۲/۱۱/۸۸ رفتم سر کار وتو وخاله مژگان با هم موندید

سلام امشب حواسم نبود بجوری به سنگ توی آشپزخونه خوردم زود رفتیم میلاد وسونو کردیم شیطونک حالت خوبه.....۲۲/۱۰/۸۸ توسط دکتر فاروق بدنیا میای پس زیاد شیطونی نکن ...